laugh & love
 
 

 

بار آخر من ورق را با دلم بر میزنم

بار دیگر حکم کن اما نه بی دل....
با دلت دل حکم کن ...
حکم دل
هرکه دل دارد بیاندازد وسط
تا که ما دل هایمان را رو کنیم
دل که روی دل بیفتد
عشق حاکم میشود
این دل من
رو بکن حالا دلت را
دل نداری؟؟
بر بزن اندیشه ات را...
حکم لازم
دل سپردن
دل گرفتن
هردو لازم 
نظر یادتون نره!!!!!!!!!!!!!


ارسال شده در تاریخ : یک شنبه 30 بهمن 1390برچسب:, :: 19:38 :: توسط : سحر و دریا

 

سلام به همه دوستای عزیزی که  به وبلاگ من و سحر سر میزنن این چند وقته کار و درگیری زیاد داشتیم نشد آپ کنیم امیدوارم بتونیم از خجالت همتون در بیایم. مرسی از تک تکتون نظر یادتون نره ها!!!!!!!!!

عشق یعنی چه؟؟؟؟؟

تعدادی از متخصصان  این پرسش را از بچه های 4تا8ساله پرسیدند و نتیجه این آزمایش بسیار جالب بود و عمیق تر و جامع تر از حد تصور. این پاسخ ها رو بخونین وحال کنین.

-هنگامی که مادربزرگم آرتروز گرفت و دیگه نتونست خودش ناخن های پاشو بگیره پدربزرگم هر دفعه خودش ناخن های مادربزرگم رو میگرفت حتی وقتی که دست خودشم آرتروز گرفت.(بکا،8ساله)

-وقتی یه نفر عاشق شما باشه طوری اسم شمارو صدا میزنه که شما فکرمیکنین اسمتون تو دهن او جای امنی داره (بیلی4ساله)

-عشق هنگامی است که شما برای غذا خوردن به رستوران میروید وبیشتر سیب زمینی سرخ کرده هاتون رو به یه نفر میدین بدون اینکه اونو وادار کنین غذای خودش رو به شما بدهد(کریس،6ساله)

-عشق هنگامی است که مامانم برای بابام قهوه درست میکنه و قبل از اینکه اونو جلوش بزاره اونو میچشه تا مطمئن شه طعمش خوبه(دنی،7ساله)

-عشق هنگامیه که به یه نفر بگین از پیراهنش خوشتون میاد و اونم از اون به بعد هررئز اون پیراهن رو بپوشه(نوئل،7ساله)

-اگه میخواین یاد بگیرین که چه جوری عشق بورزین باید از دوستی که ازش بدتون میاد شروع کنین(نیکا،6ساله)

-عشق شبیه یه پیرزن کوچولو و یه پیرمرد کوچولوئه که هنوز بعد از سال ها زندگی کردن همدیگه رو دوست دارن(تامی،6ساله)

- شما نباید به یه نفر بگین که عاشقش هستین مگر اینکه به واقع منظورتون همین باشه اما اگه منظورتون همینه اونو زیاد بگین چون مردم معمولا فراموش میکنن(جسیکا ،8ساله)

-عشق هنگامیه که مامان بهترین تکه مرغ رو به بابا میده(الین،5ساله)

و سرانجام.............

برنده ما یه پسر 4ساله بود که پیرمرد همسایشون به تازگی همسرش رو از دست داده بود پسرک وقتی غم وبغض پیرمرد رو دید به حیاط خونه اونا رفت و از زانوی بالا رفت و همون جا نشست.وقتی مامانش پرسید به پیرمرد همسایه چی گفتی؟گفت:هیچی فقط کمکش کردم گریه کنه...!!!

حالا ما آدم بزرگا به عشق چی میگیم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

 

 

 

 


ارسال شده در تاریخ : پنج شنبه 29 فروردين 1386برچسب:, :: 11:42 :: توسط : سحر و دریا

صفحه قبل 1 ... 8 9 10 11 12 ... 13 صفحه بعد

درباره وبلاگ
خیلی خوش اومدین!! نظر یادتون نره!!
آخرین مطالب
نويسندگان
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان وبلاگ ما و آدرس laughingshoppingcenter.LXB. ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 53
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 53
بازدید ماه : 53
بازدید کل : 40498
تعداد مطالب : 62
تعداد نظرات : 80
تعداد آنلاین : 1

Alternative content