laugh & love
 
 

سلام به همه ی دوستای گلی که به وبلاگ من و دریا سر می زنن!!! دم همتون به خصوص بچه های ریاضی جوش!!


ارسال شده در تاریخ : سه شنبه 18 اسفند 1398برچسب:, :: 19:46 :: توسط : سحر و دریا

 

سوالات راجع به گوشی:
سال 76:آنتن دهیش خوبه؟؟؟
سال 79:شارژ خوب نگه میداره؟؟؟؟؟؟
سال82:دوربین داره؟؟؟
سال85:دوربینش چند مگا پیکسله؟؟؟؟//
سال 88:لمسیه؟؟یا از این معمولیاس؟؟؟؟؟؟؟
سال 91:اندرویده؟؟؟؟؟؟؟
سال 94:هوشمنده یا نه؟؟
سال 1400:درکت میکنه؟؟؟؟؟؟؟
سال1403:بهت توجه میکنه؟؟؟؟یا میخوای بزاریش کنار؟؟؟؟؟
باور کنین اینجوری میشه ها!!!!

ارسال شده در تاریخ : پنج شنبه 17 اسفند 1391برچسب:, :: 10:12 :: توسط : سحر و دریا

 بعد از مدت ها برگشتم!

دعوام نکنید درگیر بودم

دریا هم سرش شلوغه!

میخوام ترجمه کنم واستون فصل بذارم

منتظر باشین

یه سوپرایز دیگه هم دارم....


ارسال شده در تاریخ : جمعه 14 مهر 1391برچسب:, :: 16:44 :: توسط : سحر و دریا

 

بچه ها خیلی می فهمن، ما آدم بزرگها خیلی چیزا رو نمی فهمیم و فکر می کنیم می فهمیم، از طرفی ما خیلی چیزها رو نمی فهمیم و فکر میکنیم بچه ها هم نمیفهمن. به این داستان که موضوع انشای تکراری دوران مدرسه از زبان معلم یک دختر بچه دانش آموز (10 ساله) است دقت کنید. لطفا فقط به جنبه طنزش توجه نکنید جنبه های دیگری هم برای تفکر داره:

فقط برای اینکه تغییری ایجاد بشود موضوع را این جوری پای تخته نوشتم «می‌خواهید در آینده چه کاره بشوید. الگوی شما چه کسی است؟» و برایشان توضیح دادم الگو یعنی اینکه چه کسی باعث شده شما تصمیم بگیرید این شغل را انتخاب کنید. انشاء ها هم تقریبا همان هایی هستند که هزارها بار تکرار شده اند، با این تفاوت که چند تا شغل جدید به آن ها اضافه شده که بطور مثال میتوان این رشته ها را نامبرد:

از زبان یک دانش آموز: من گفتم دوست دارم که مهندس هوا و فضا شوم ولی پدرم می گوید الان ام وی ام ( احتمالاً منظورش همان ام.بی.إی است) که بهترین رشته ی دنیا است و خیلی پول دارد.

از زبان دیگر دانش آموز میشنویم : دوست دارم مهندسی اتم بخوانم ولی پدرم دوست ندارد می گوید اگر آشپزی بخوانم بیشتر به دردم می خورد و ...

ولی اعتراف می کنم از همه تکان دهنده تر این یکی است «می خواهم فاحشه بشوم» شاید اولین بار است که یک دختر بچه ده ساله چنین شغلی را انتخاب کرده.

"خوب نمی دانم که فاحشه ها چه کار می کنند ... (معلومه که نمی دانی) ولی به نظرم شغل خوبی است .
خانم همسایه ما فاحشه است. این را مامان گفت. تا پارسال دلم میخواست مثل مادرم پرستار بشوم. پدرم همیشه مخالف است. حتی مامان هم دیگر کار نمی کند. من هم پشیمان شدم. شاید اگر مامان هم مثل خانم همسایه بشود بهتر باشد او همیشه مرتب است. ناخن هایش لاک دارند و همیشه لباس های قشنگ می پوشد. ولی مامان همیشه معمولی است.

مامان خانم همسایه را دوست ندارد. بابا هم پیش مامان می گوید خانم خوبی نیست. ولی یک بار که از مدرسه برمی گشتم بابا از خانه آن خانم بیرون آمد. گفت ازش سوال کاری داشته. بابای من ساختمان می سازد. مهندس است. ازش پرسیدم یعنی فاحشه ها هم کارشان شبیه مهندس های ساختمان است؟ خانم همسایه هنوز دم در بود. فقط کله اش را می دیدم. بابا یکی زد در گوشم ولی جوابم را نداد. من که نفهمیدم چرا کتکم زد. بعد من را فرستاد تو و در را بست.

من برای این دوست دارم فاحشه بشوم چون فکر می کنم آدم های مهمی هستند. مامان همیشه می گوید که مردها به زن ها احترام نمی گذراند. ولی مرد ها همیشه به خانم همسایه احترام می گذارند مثلا همین بابای من. زن ها هم همیشه با تعجب نگاهش می کنند، شاید حسودی شان می شود چون مامانم می گوید زنها خیلی به هم حسودی می کنند. خانم همسایه خیلی آدم مهمی است. آدم های زیادی به خانه اش می آیند. همه شان مرد هستند. برای من خیلی عجیب است که یک زن رئیس این همه مرد باشد. بعضی هایشان چند بار می آیند. بعضی وقت ها هم این قدر سرش شلوغ است که جلسه هایش را آخر شب ها تو خانه اش برگزار می کند .

همکارهایش اینقدر دوستش دارند که برایش تولد گرفتند. من پشت در بودم که یکی از آنها بهش گفت تولدت مبارک. بابا می خواست من را ببرد پارک، بهش گفتم امروز تولد خانم همسایه است. گفت می داند. آن روز من تصمیم گرفتم فاحشه بشوم چون بابا تولد مامان را هیچ وقت یادش نمی ماند.

تازه خانم همسایه خیلی پول در می آورد. زود زود ماشین هایش را عوض می کند. فکر کنم چند تا هم راننده داشته باشد که می آیند دنبالش. این ور و آن ور می برند. من هنوز با مامان و بابا راجع به این موضوع صحبت نکردم.

امیدوارم بابا مثل کار مامان با کار من هم مخالفت نکند

خب دوستان نظرتون چیه؟؟؟؟؟؟؟

darya&sahar


ارسال شده در تاریخ : دو شنبه 12 تير 1391برچسب:, :: 10:38 :: توسط : سحر و دریا

 Beauty of a Woman

زیبایی یک زن

The beauty of a woman Is not in the clothes she wears… The figure she carries
Or the way she combs her hair
زیبایی یه زن به لباسهایی که پوشیده… ژستی که گرفته
و یا مدل مویی که واسه خودش ساخته نیست

The beauty of a woman must be seen from her eyes
Because that is the doorway to her heart, The place where love resides
زیبایی یه زن باید از چشماش دیده بشه
به خاطر این که چشماش دروازه ی قلبش هستند، جایی که منزلگه عشق میتونه باشه

The beauty of a woman Is not in a facial mole
But true beauty in a woman is reflected in her soul
زیبایی یه زن به خط و خال صورتش نیست
بلکه زیبایی واقعی یه زن انعکاس در روحش داره

It is the caring that she lovingly gives
The passion that she shows
The beauty of a woman
With passing years-only grows
محبت و توجهی که عاشقانه ابراز میکنه
هیجانی که در زمان دیدار از خودش بروز میده
زیبایی یک زن هست
چیزی که با گذشت سالیان متمادی افزایش پیدا میکنه


ارسال شده در تاریخ : سه شنبه 6 تير 1391برچسب:, :: 11:48 :: توسط : سحر و دریا

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 13 صفحه بعد

درباره وبلاگ
خیلی خوش اومدین!! نظر یادتون نره!!
آخرین مطالب
نويسندگان
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان وبلاگ ما و آدرس laughingshoppingcenter.LXB. ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 24
بازدید هفته : 40
بازدید ماه : 81
بازدید کل : 40384
تعداد مطالب : 62
تعداد نظرات : 80
تعداد آنلاین : 1

Alternative content